بازار محصولات دیجیتال ، بازار عجیب غریبی شده.... همش تقصیر دکتر ظریف !!!
گذشته از افت رونق خرید گوشی موبایل و تبلت ، بیشتر علاقمندان به خرید منتظر گذشت دورهای هستن تا قیمت گوشی موبایل ارزون بشه و بعد بخرند.
اما تجربه ثابت کرده افزایش قیمتها لحظهای و کاهش قیمتها با معیار سال نوری محاسبه میشه.
ازین جهت بازار محصولات دیجیتال خیلی شبیه بازار خودرو شده و ما خیلی دلواپسیم!!
منبع: www.dgcatalog.com
یک آمار جالب و عجیب از شرکت های نرم افزاری
با بررسی دقیق روی برخی کسب و کارهای نرم افزاری به این نتیجه رسیدم که شما با خواندن خبر"40 درصد شركتهاي توليدكننده نرمافزار ورشكسته شدند" چه می کردید؟
1- ناراحت می شدید از اینکه تعطیلی اجباری و ضرر و زیان شرکتهای دیگر را می دیدید؟
2- خوشحال می شدید که از میدان به در شدن شرکتهای رقیب را می دیدید؟
3-خودتان پیش از آنکه ورشکسته شوید، به صورت اختیاری تعطیل می کردید تا جلوی ضررهای بیشتر را بگیرید؟
4- هیچ کدام، این خبر واقعیت ندارد،کمافی السابق کارتان را ادامه می دادید؟
جستجویی در سایت های آگهی
جستجویی گذری کردم در وب سایت های مختلف، سایت های آگهی و نیازمندی، تبلیغات اینترنتی و ... چیزی که دیدم آن بود که انگار بازار فروش فیلم و سریالهای خارجی علی الخصوص کره ای در فضای الکترونیک بسیار گرم است، با یکی از این سایتها تماس گرفتم به عنوان مشتری دیدم آنقدر سرشان از این بابت شلوغ است که وعده های چند روزه می دهند!
کالاهای دیگری که در وب بسیار تبلیغ می شود آن دسته از کالهایی است که شاید لقب "تلویزیونی" یا "ماهواره ای" برای آنها مناسب تر باشد. کالاهایی به ظاهر متفاوت از تولید کنندگان و عرضه کنندگان گمنامی که دم از برتر بودن کالاهای خود نسبت به تولیدات کارخانه ها و شرکتهای شناخته شده تر می زنند، لوازم آشپزخانه متفاوت، داروهای غیر مجاز یا غیر معمول، لوازم آرایشی متفاوت و ...
این تازه فضای B2C است (تجارت الکترونیک خورد و ارتباط با مصرف کننده نهایی) در عرصه B2B (تجارت الکترونیک بین شرکتها) چیز دندانگیری پیدا نکردم. حق هم دارند وقتی بانک به من کامپیوتری هنوز اجاره نمی دهد با حساب شرکت اینترنتی کار کنم و یا هنور ممیزین مالیاتی با تایید اسناد مبادله الکترونیک مشکل دارند و ... چه جای توقع است؟
به نظر می رسد فضای کنونی تجارت الکترونیک در کشور، همان فضای بازارهای مکاره و یا بازار روزهای سنتی است با این تفاوت که دست فروش های قدیمی الان بساطشان را در سایتهایشان پهن کرده اند!
بازی کامپیوتری برای پیری
تبلیغات: تبلت ویژه بازی پیرگاردین 703
بازی کامپیوتری را دوست دارم، اما ... هفته پیش در یک مهمانی ، جوان دانشجویی از بستگان، دستگاه XBox جدیدی را که خریده بود آورد، نشستیم و زیر نگاه های متعجب یا غضبناک بزرگان فامیل بازی کردیم، باورشان نمی شد که آدم بزرگ ها هم می توانند بازی کامپیوتری دوست داشته باشند.
عذاب وجدان گرفته بودم که نکند حق با آنهاست و دیگر از من گذشته که بازی کنم، نکند باعث سرافکندگی آنها شده باشم، نکند کار اشتباهی کرده باشم، تا اینکه تصادفا تحقیقی دیدم در این مورد که "بیش از نیمی از بزرگسالان آمریکایی بازی می کنند" که اصل آن تحقیقی است مربوط به سال گذشته تحت عنوان اصلی "Video Games: Adults are Players Too"
راحت شدم، دیگر برای بازی کردن پیر نیستم!
منبع:www.dgcatalog.com
پروژه جدید گزارش ساز
در پروژه جدیدی که با هم قرار شد کار کنیم به دوستم قول دادم به مجردی که توانایی جذب یک نیروی جدید را داشته باشیم یک نفر را به عنوان گزارش ساز استخدام کنیم.
تا آن زمان با وجودیکه می دانم سخت است ساخت گزارشات به عهده وی باشد. با وجودیکه زیاد راضی نبود اما پذیرفت. اما در تمام طول پروژه نگران بودم که اینکه بیژن از این کار لذت نمی برد باعث افت کیفیت نرم افزار شود هر چند به وجدان کاریش اعتقاد دارم و می دانم هر وقت کاری را قبول کرد حتما انجامش می دهد.
اما ..... نتیجه خیلی جالب بود. او برای اینکه از گزارش گیری هم لذت ببرد شروع کرد به ایجاد به قول خودش ماژول های جنرال! این کار باعث شد که ما در انتهای پروژه یک ابزار گزارش گیری پویا با قابلیتهای خوب داشته باشیم.نتیجه به حدی راضی کننده بود که توانستیم فرآیند زمانگیر تولید گزارشات را در زمان خیلی کوتاه تری از آنچه پیش بینی کرده بودیم به انجام برسانیم.
اتفاقی که افتاد خیلی جالب بود ، با وجودیکه نیروی جدیدی هم در انتهای پروژه در رادمان جذب شد، دوستم آنقدر نسبت به Rave آشنایی پیدا کرد که سند نوشتن گزارشات برای تمام عمر به نامش ثبت شد!!
مذاکره خرید فروش نرم افزار
در این تئوری مذاکره را معادل معامله در نظر گرفته اند و آن را چنین تعریف می کنند : "بوسیله معامله ما مذاکره بین دو یا چند طرف را در مورد یک همکاری احتمالی را در نظر می گیریم که شامل مبادله ، استخدام ، خرید فروش .... و نظایر آن می شود "
یک تعریف در این دیدگاه چنین است :" مذاکره نوعی تصمیم گیری است که دو یا چند عامل به صورت فعال که خود نمی توانند به صورت مستقل تصمیم بگیرند ، در آن شرکت دارند و بنابراین باید بپذیرند که روی این تصمیم با یکدیگر مصالحه کنند."
در این دیدگاه مشخصات عمومی یک مذاکره چنین آمده است:
1-در مذاکره دو یا چند طرف شرکت می کنند. این طرفین می توانند افراد مستقل، گروهها و با سازمانها باشند.
2-بین علاقه های دو یا چند طرف یک تضاد وجود دارد. بدین معنی که چیزی که یکی می خواهد لزوما جیزی نیست که دیگری نیز بخواهد و طرفین بایستی به دنبال راه حلی بگردند که این تضاد را برطرف کنند.
3- طرفین مذاکره می کنند چون آنها فکر می کنند می توانند از شکلی از تاثیر استفاده کنند تا معامله بهتری نسبت به زمانی که به سادگی هر چیزی که طرف مقابل داوطلبانه به آنها می دهد، قبول کنند، داشته باشند.
4-طرفین مذاکره حداقل برای یک لحظه ترجیح می دهند که دنبال یک توافق جستجو کنند تا اینکه آشکار مبارزه کنند، تسلیم طرف مقابل شوند، به طور همیشگی قرار داد را فسخ کنند، یا بحث خود را به حدی بالاتری از اقتدار خود برای حل آن ببرند. مذاکره زمانی رخ می دهد که هیچ سیستم و هیچ مجموعه قواعد یا روالهای مشخص ثابت برای رفع اختلاف وجود نداشته باشد.
5-زمانی که مذاکره می کنیم ما فرض می کنیم که می دهیم و می گیریم.
6-مذاکره موفق شامل مدیریت نامحسوسها به همان خوبی محسوسات است (برای مثال قیمت یا عبارات توافق)"
منبع:www.dgcatalog.com
نیروی کار نرم افزاری
تبلیغات :دوربین دیجیتال Canon PowerShot A1400
واقعیت این است که برخی مواقع مدیران شرکتهای نرم افزاری نیز باید این شجاعت را داشته باشند که در ترکیب تیم های خود دست برده، کار مشابه را انجام دهند. یعنی افراد شاخصی که شاید چندسالی آن تیم به آنها وابسته بوده است را از ترکیب آن تیم خارج کنند.
1- برخی مواقع شما باید با تغییر تکنولوژی سریعا واکنش دهید و با نیاز بازار محصولات و شیوه تولید خود را تغییر دهید.افراد شاخصی که در یک کار جا افتاده اند، حرکت شما را برای این تغییر کند می کنند.
2-افراد جا افتاده، معمولا جلوی جانشین پروری را می گیرند. به این ترتیب تیم وابسته به آنها می شود و افراد از یادگیری خارج می شوند و همه کارهای مهم دراختیار آنها قرار می گیرد. این مساله نه تنها باعث عدم رشدسایر افراد می شود، ریسک شما را بالا می برد.
3-این مساله شاید به اهمیت دو مساله قبلی نباشد، اما این افراد به دلیل حضور طولانیشان حقوق بالایی می گیرند که شاید یک نیروی جوان و تازه نفس با یک هزینه کمتر بتواند کارایی بهتری از آنها داشته باشد.
منبع:www.dgcatalog.com
جام جهانی 2014 برزیل و کسب و کار نرم افزاری
با شروع مسابقات جام جهانی فوتبال 2014 بزریل کسب و کار های ارتباطی و نرم افزاری رونق زیادی میگیرند.
مسابقات پیامکی ، تبلیغات تلویزیونی و البته اینترنتی ، قرعه کشی ها و راه اندازی سایتهای شرط بندی از عوامل افزایش درآمد شرکت های نرم افزاری هستن.
همه این موارد را بگذارید یکطرف و اینکه تیم ملی فوتبال ایران هم امسال در جام جهانی است را بگذارید طرف دیگر.این مورد باعث افزایش جذابیت این رقابت ها و افزایش فشار تبلیغاتی برای گرفتن سهم بازار شده است.
خلاصه، الان گل کار سایت ساز ها و مجازی کارهای دنیای it است.
منبع:www.dgcatalog.com
لذت تولید نرم افزار در همین نکته ظریف است. همان مساله معروف یک بار تولید N بار استفاده.
صنعت نرم افزار برخلاف خیلی از صنایع دیگر این خاصیت را دارد که یکبار یک محصول تولید می شود و بعد می توان از آن استفاده های بیشمار کرد.
این همان مساله است که برای من انگیزه باقی ماندن در این صنعت را ایجاد می کند. وگرنه نرم افزار به لحاظ فرآیند تولید یک فرآیند گران قیمت می باشد. دلیل این امر گرانی قیمت هزینه نیروی کارشناسی است که در این صنعت نسبت به صنایع دیگر وجود دارد.
در صنایع دیگر هر چند از ابزار و تجهیزات بیشتری استفاده می شود اما نیروی کار بیشتر در حد نیروی کاردان و یا کاربری است تا کارشناسی در حالیکه در نرم افزار حجم نیروی کارشناسی (مدیر پروژه، تحلیل گر، برنامه نویس , آزمایش کننده و حتی نصاب) بیشتر است. علاوه بر این فرآیند تولید در نرم افزار معمولا زمان بیشتری نسبت به صنایع دیگر دارد و این مساله نیز هزینه ها را بالاتر می برد.
اما حسن نرم افزار در آن است که با تولید یک بسته نرم افزاری با در نظر گرفتن نیازهای مشتریان متفاوت می توان آن را به مشتریان مختلف عرضه کرد بدون اینکه هزینه زیادی برای هر مشتری جدید متقبل شد(هزینه مواد اولیه و یا تولید مجدد (تحلیل، طراحی و پیاده سازی) حذف می گردند ) و برای هر مشتری جدید فقط هزینه های عمومی شرکت، هزینه بازاریابی و فروش، منطبق سازی (که معولا از بقیه بخش ها بیشتر است) و هزینه های نصب و پشتیبانی باید در نظر گرفته شود. این مساله باعث می شود که در شرکتهای نرم افزاری معمولا رفتار کسب درآمد برای هر محصول یک نمودار تقریبا سینوسی است و یک زمان هزینه های بالایی دارند (زمان تولید) و یک زمان درآمد بالا (زمان فروش)
شرکتی موفق است که یا سرمایه زیادی داشته باشد تا نقاط فرود نمودار مشکل ساز نباشد و یا بتواند نقاط اوج فروش یک نرم افزار را با نقاط فرود تولید یک نرم افزار دیگر همزمان کنند تا با کمبود نقدینگی مواجه نشوند.
دوره های آموزشی و سیستم صوتی گویا
این سازمان دوره های آموزشی متعدد و متنوعی را همه ساله برگزار می کند و آموزشگاههای متعددی تحت پوشش خود دارد. ایده های جالبی مطرح شد و در نهایت قرار شد پروژه توسط ما اجرا بشود.
تبلیغات : خرید و فروش مودم و تجهیزات شبکه اکتیو و پسیو
مشخصات پروژه به این شرح است: سخت افزار : یک معماری موازی با استفاده از 4 کامپیوتر برای راه اندازی 12 خط تلفن گویا. نرم افزار : سیستم اطلاع رسانی و پست صوتی گویا 2 به جز زیرسیستمهای عمومی گویا2 قرار شد یک زیر سیستم جدید بنویسیم به شرح زیر: زیرسیستم اعلام برنامه : - اعلام دوره ها به صورت درختی (به صورت پویا) - اعلام کلاس های برگزار شده در هر دوره به صورت کاملا خودکار از روی اطلاعاتی که توسط اپراتور وارد می شود. زمان اجرا : دو هفته نکته ای که در این سیستم بیشتر برای من اهمیت داشت آن بود که هر چند قیمت نهایی مورد توافق خیلی پایین بود و اصلا برای رادمان سود دهی ندارد اما در عوض یک سیستم اطلاعات آموزشی به صورت تلفن گویا تولید می شود که بعدا می توانیم آن را به صورت یک بسته خاص به سازمانها و موسسات آموزشی عرضه کنیم. مشخصات زیرسیستم اعلام برنامه آموزشی و نام سازمان خریدار سیستم رو فعلا نمی گذارم.
چون سری است! بعد از اتمام پروژه به امید خدا در بخش مربوط به گویا در وب سایت رادمان اضافه می شود.
فروش نرم افزار به مراکز دولتی
برای اینکه بتوانیم فروش نرم افزار به مراکز دولتی ها را درست انجام دهید مهمترین کار پیدا کردن یک متولی و ثبت و مکتوب کردن همه چیز در قالب قراردادی جامع و شفاف است.
هر چند راه حل فوق بهترین راه حل است اما معمولا نمی توان به همین سادگی اینکار را انجام داد، برای مثال وقتی شما بحث قرارداد دقیق را مطرح میکنید معمولا پای یک بازیگر جدید به نام امور حقوقی هم به مساله باز می شود که خود آن مشکلات شما را دوچندان می کند، تدوین یک قرارداد حقوقی مورد قبول طرفی که از این شرایط بی اطلاع است کار دشواری است.
به همین خاطر است که با وجودیکه معمولا قیمت فروش نرم افزار به دولتی ها بالاتر از خصوصی ها است و شیوه های غیرطبیعی برای فروش مهیا تر،اما بسیاری از شرکتهای تولید کننده نرم افزار ترجیح می دهند با قیمتی کمتر، اما با بخش خصوصی طرف باشند تا دولتی.
به همین خاطر است که این عبارت را همیشه به کار می برم:
"آدم ها را سه مرحله نفرین می کنم، مرحله اول اینکه الهی کامپیوتری بشوی چون پس از آن چیزی به عنوان زندگی طبیعی نداری، مرحله دوم آنکه الهی کامپیوتری بشوی و در جای دولتی کار کنی، چون آنقدر تو را با یک سرویسکار اشتباه می گیرند و قدرت را نمی دانند که زندگی سخت تری داری و مرحله سوم، آنکه نصیب خودم شده است! آنکه الهی کامپیوتری بشوی و برای جای دولتی کار کنی!!"
سیستم های فوتبال و مدیریت در شرکت نرم افزاری
تبلیغات : ماشین های اداری دیجی کاتالوگ
عمدتا در شرکتهای نرم افزاری بزرگ و یا در شرکتهای نرم افزاری با مدیریت سنتی نیز مانند یک فوتبال سنتی، وظائف سه گروه فروش، تولید و پشتیبانی کاملا به صورت مجزا از هم تعریف شده و این واحدها هر یک تنها وظیفه خود را انجام می دهند.
تولید تنها محصول را با توجه به مشخصات تعریف شده تولید می کند، فروش محصول آماده و یا پروژه جدید را به فروش می رساند و پشتیبانی از پروژه های اجرا شده حمایت فنی می کند. اما در یک شرکت نرم افزاری کوچک ویا متوسط و یا شرکتی که برای حفظ فضای رقابتی نیاز دارد که در بازار حضور مؤثر داشته باشد، نمی توان نیروها را اینقدر از هم جداگانه تقسیم کرد، بلکه باید "ساختار فروش" و "ساختار پشتیبانی" شرکت تعریف گردد.
به نحوی که در هنگام نیاز به پوشش بازارهای هدف، فروش گسترده محصولات و یا نیاز به فروش به یک مشتری ویژه، این تنها بدنه فروش نیست که باید درگیر شود، بلکه کل شرکت با اضافه کردن نیرو به شکل هدفمند به فروش بهتر محصول کمک می کنند.
در این میان حتی شاید لازم باشد هدایت فروش از پشتیبانی صورت گیرد، برای مثال با جلب رضایتمندی مشتری موجود، به جذب مشتری جدید کمک شود (همانطور که در فوتبال می گوییم، از دفاع توپ مناسب برای نوک حمله سانتر می شود) پس از به ثمر رسیدن فرآیند فروش -گل زدن به حریف در فوتبال- اینبار نوبت به کل شرکت است که نتیجه را حفظ کنند و مشتری را ناراضی نکنند (نخوردن گل در فوتبال) اینجا است که باز هم ساختار دفاعی شرکت مرکب از همه نیرو ها سازماندهی مجدد می شوند برای اینکار و به تیم پشتیبانی کمک می کنند. تیم فروش تلاش می کند ارتباط موثر خود را با مشتری جذب شده حفظ کند (نگه داشتن توپ در زمین حریف و دفاع از نوک حمله) اینکار باعث می شود برخی اعتراضات و دلخوری ها به دلیل روابط عمومی بهتر نزد پرسنل فروش و ارتباط نزدیک تر با مشتری در همان مراحل اول برطرف شود و صرفا تقاضاها و درخواست های فنی به بخش پشتیبانی برسد. نتیجه اینکه تیم پشتیبانی در حمایت از یک مشتری تنها نیست و سایر بخشها نیز به موقع به وی کمک می کنند.
دقت شود:
-تعریف ساختار فروش و پشتیبانی در یک شرکت به همین سادگی نیست و نیاز به فرهنگ سازی و سازماندهی مناسب نیروها دارد. اگر در این زمینه اغراق شده عمل شود و یا وظائف افراد به درستی تعریف می شود شما ممکن است نه تنها کمکی به این بخشها نکرده باشید بلکه با شلوغ کردن سر آنها و انتساب وظائف متفاوت و متناقض باعث سردرگمی افراد و بخش ها شده، به نحوی که وظائف اصلی خود را فراموش کنند.
- تعریف این ساختار ها، تعیین شرح وظائف در هر زمان و نیز زمان مناسب برای به حمله رفتن و یا حالت تدافعی گرفتن از نکاتی است که به عهده مدیران ارشد سازمان است و باید قبلا برای آن توانمند شده باشند. این کار را می توان از طریق بازی های تدارکاتی (که بزودی نقش آن را در یک شرکت نرم افزاری بیان خواهم کرد)، شبیه سازی، گردش نیروها در واحد های مختلف و یا مطالعه رفتار شرکتهای موفق در این زمینه (Best Practice) در این میان مدیران نهادینه کرد.
ارتباطات جدید با تبلت
نرم افزار منوی غذای رستوران ها روی تبلت
نرم افزار منوی غذا : تاچ فود نام اولین نرم افزار منوی الکترونیکی مخصوص تبلت های با سیستم عامل اندروید است که توسط تیم تخصصی نرم افزار شرکت آرمان الکترونیک پرداز طراحی شده است. این نرم افزار اولین منوی الکترونیکی مخصوص تبلت بوده و دارای گرافیک بسیار بالا و امکانات منحصر به فردی است. اگرچه تمام دستگا های با سیستم عامل اندروید و نسخه 2.1 می توانند بدون هیچ گونه مشکلی آن را اجرا کنند اما برای دستیابی به گرافیک زیبا و تمام امکانات آن، استفاده از تبلت های حداقل 7 اینچ توصیه می گردد.
- امکان ارسال سفارشات از پای میز توسط خود مشتری
- نمایش قیمت و تصویر آیتم در هنگام سفارش
- امکان ارسال سفارشات مستقیماً به آشپزخانه بدون نیاز به گارسون و انتظار های طولانی
- دارای نرم افزار سرور جهت دریافت، ویرایش و یا ایجاد سفارش دستی
- ارتباط بیسیم با سرور و آشپزخانه از طریق Wi-Fi
- محیط دو زبانه مناسب برای میهمانان خارجی
- امکان لینک با دیتابیس نرم افزار های موجود در کافی شاپ ها و رستوران ها
مقایسه شرکت با فوتبال و ارتباط کسب و کار با فوتبال
در ابتدای راه حرفه ای در یک شرکت کامپیوتری کار می کردم که اکثر کارکنان آن عشق فوتبال داشتند و یک تلویزیون 29 اینچ (که آن سالها اصلا رایج نبود) فقط برای تماشای فوتبال کنار گذاشته بودند!
به حدی عشق فوتبال موج می زد که خیلی وقت ها با هم ورزشگاه می رفتند و کل کل طرفداری از تیم ها رایج همه نشست های شرکت بود، یادم نمی رود برای یک بازی حساس، کلید اتاقی که تلویزیون در آن بود گم شده بود، چون کلید ساز پیدا نکردند، مدیر فروش شرکت سریع رفت و یک تلویزیون خرید تا تماشای فوتبال را از دست ندهند!
- منی که تا قبل از آن اصلا نه فوتبال را دوست داشتم و نه حتی نگاه می کردم (نشان به آن نشان که بازی ایران-استرالیا را که همه سر تماشای آن دیوانه شده بودند را در حالیکه همه همکلاسی ها در دانشکده تماشا می کردند در اتاق انجمن علمی دانشکده راحت خوابیده بودم!) مجبور بودم پا به پای آنها در بحث ها شرکت کنم و یواش یواش، مجبور شدم اصطلاحات فوتبالی را بشناسم تا در این بحث ها کم نیاورم! از آن سالها و کارکردن در یک "شرکت فوتبالی" گذشت تا این روزها که خودم هر چند هنوز فوتبال را دوست ندارم اما مانند یک علاقه مند دائمی، همیشه خبرهای آن را دنبال می کنم و تحلیل های آن را می خوانم.
در چند بخش سریالی می خواهم بحثی را طرح کنم که بارها در گفتگو هایم با دانشجویان، همکاران، مشتریان یا مدیران شرکتهای کامپیوتری دیگر بکار می برم، آنهم شبیه سازی یک شرکت نرم افزاری در قالب یک تیم فوتبال است.
چرا این شبیه سازی سودمند است، چون فوتبال یک زبان همه فهم است، این روزها هر کسی را که ببینی ساختار یک تیم فوتبال را می شناسد و می داند هر پست و بازیکن چه نقشی دارد و چه کاری انجام می دهد و این را مدیون برنامه ها و فوتبال هایی باید بدانیم که از شبکه های مختلف تلویزیونی در حال پخش است (و برخی مواقع باعث سرسام گرفتن انسان می شود). بنابراین می توان با یک نگاشت یا مدل سازی ساختار یک شرکت را هم با "زبان فوتبال" بیان کرد تا همه با وظایف بخش های مختلف یک شرکت آشنا شوند و مشکلات و معضلات آن را بدانند و بتوانند برنامه ریزی صحیح تری در مورد آن داشته باشند. امیدوارم مکتوب این مباحث هم مانند گفتار آنها سودمند و جذاب باشد، امیدوارم ....
تشابه مهاجمین فوتبال با فروشندگان کالا
تشابه مدافعین فوتبال با تامین کنندگان کالا
فرض کنید در یک مسابقه فوتبال چنانچه یک مهاجم اشتباه کند، اتفاق خاصی نمی افتد، نهایت آن است که گل نزده . معمولا مهاجمین در یک مسابقه چندین توپ را لو می دهند و اگر شانس داشته باشند از میان آنها یکی دوتا را گل می کنند.خط هافبک نیز ممکن است به کررات در یک مسابقه اشتباه بکند و آنگونه که باید دیده نشود، اما یک مدافع حق اشتباه ندارد، هر اشتباه وی ممکن است یک گل را به حریف تقدیم کند. از این لحاظ است که اگر مدافعی اشتباه کند، ممکن است تاوانش را سالها پس بدهد و همیشه مورد مؤاخذه قرار گیرد.
در یک شرکت نرم افزاری کلاسیک نیز همین رابطه برقرار است، اگر یک مدیر یا کارشناس فروش (بخوانید خط حمله یک فوتبال شرکتی) اشتباهی کند و به خاطر این اشتباه حتی یک مشتری از دست برود ، اتفاق خاصی نمی افتد، نهایت یکی دو روز این قضیه مهم است و بعد به خاطره ها سپرده می شود، اما اگر مدیر یا کارشناس پشتیبانی (بخوانید خط دفاع فوتبال شرکتی) اشتباهی کند و مسبب نارضایتی مشتری گردد، به سرعت دیده می شود، واکنش شدید معمولا صورت می گیرد و در سابقه آن فرد قرارداده می شود.
آیا این قضیه خوب است؟ طبیعی است که خیر. یک شرکت باید به همان میزان که به پشتیبانی خود توجه دارد، توقع داشته باشد که تولید و فروشش نیز طبق برنامه حرکت کنند و از اهداف دور نشوند، چون همانگونه که گفتم باید ساختارهایی به نام فروش و پشتیبانی ایجاد کرد نه واحد های مجزا (اینجا). چون به همان میزان که رضایتمندی مشتری قبلی مهم است، جلب رضایت مشتری جدید و فروش محصول به وی و نیز طراحی و پیاده سازی یک نرم افزار با کیفیت هم مهم است. که اگر توپی را گل نکنی، همان توپ ممکن است وارد گل خودت شود!
دقت شود در شرکتهایی که هدف فروش است و رضایتمندی مشتری اصلا مهم نیست این قضیه ممکن است معکوس باشد، فروش زیر ذره بین باشد و پشتیبانی خیر. که می توان جای این دو بخش را در این نوشته با یکدیگر جابجا کرد.
منبع:www.dgcatalog.com
فعالیت شرکت های نرم افزاری
به بهانه جام جهانی 2014 برزیل ، بگذارید به این بپردازیم که دوره فعالیت یک شرکت نرم افزارای شبیه کدامیک از برنامه های مسابقات فوتبال است؟
در ابتدا تعریفی غیر تخصصی، به عنوان یک تماشاچی، از برنامه مسابقات فوتبال، داشته باشیم:
- لیگ : در یک دوره زمانی فصلی -معمولا یک سال- شامل تعدادی تیم که با یکدیگر مسابقه می دهند و از هر مسابقه بر اساس بردن، تساوی و یا باختن امتیاز کسب می کنند. در نهایت تیم ها بر اساس مجموع امتیازات رده بندی می شوند. تیم های رده اول جام می گیرند و یا به لیگ بالاتر می روند و تیم های رده آخر به لیگ ها و دسته های پایین تر سقوط می کنند.
-حذفی: در این شیوه هر مسابقه -یا در نهایت دو مسابقه رفت و برگشت- تکلیف را روشن می کند و برنده به مرحله بعد می رود و بازنده حذف می شود.
- تورنمنت های کوتاه مدت : برای مثال مسابقاتی نظیر جام جهانی و یا جام های چند جانبه که در یک دوره کوتاه مدت تیم ها بر اساس یک ساختار مشخص با یکدیگر مسابقه داده به صورت امتیازی و یا برد و باخت حذفی یک یا سه تیم اول مشخص می شوند.
اگر اجرای هر پروژه نرم افزاری را شبیه یک مسابقه فوتبال بدانیم که بر اساس میزان موفقیت و یا شکست یا سودآوری پروژه آن را به برد و باخت و تساوی قید شود، به نظر من فعالیت شرکتهای نرم افزاری شبیه یک لیگ است در صورتی که فعالیت تیم های نرم افزاری بیشتر شبیه حذفی است.
چرا؟
در طول حیات یک شرکت نرم افزاری، شما پروژه های مختلفی را خواهید گرفت و ممکن است در هر پروژه موفق بوده و یا شکست بخورید، بر اساس این تک پروژه ها نیست که شرکت شما را موفق با ناموفق بنامد. بلکه مجموع جبری نتایج خاصل است که تکلیف شما را با خود روشن می کند.
البته باید به این نکته دقت داشت که برخی پروژه ها مثل مسابقات فینال می مانند و آنقدر مهم هستند که می توانند تاثیر زیادی روی سرنوشت شما داشته باشند، اما باز هم خود آنها به تنهایی کافی نیستند.
مهم است که شما در طول یک دوره زمانی طولانی -برای مثال 3 یا 5 سال برای اجرا برنامه های میان مدت- انرژی خود را به شکلی تقسیم کنید و به پروژه ها به شکلی توجه کنید که هر پروژه به اندازه وزن آن اهمیت داشته و از شما منابع و انرژی بگیرد. شما باید در یک مدت زمان طولانی موفق محسوب شوید پس از شکست های مقطعی نا امید و با بردهای مقطعی، مغرور نشوید.
این در حالی است که تیم های نرم افزاری که معمولا خارج از چارچوب های مرسوم شرکتها و معمولا برای هر پروژه به صورت مستقل تشکیل می شوند به صورت محدود و در یک پروژه خاص ارزیابی می شوند و موفق بودن یا نبودن آن تیم، مستقلا در چارچوب همان پروژه اندازه گیری شده و می شود آن را به مثابه یک فوتبال حذفی دانست که تک مسابقه تاثیر گذار است.
به جز آن، شاید بتوان شرایط ویژه زمانی در چرخه حیات یک شرکت نرم افزاری را نیز شبیه یک تورنمنت کوتاه مدت دانست. مناقصه های محدود و پروژه های بزرگ خاصی که نوع خاصی از نگرش را طلب می کنند و با توسعه همزمان و مهندسی همروند باید آنها را به پروژه های کوچکتر تجزیه کرد و در یک مدت زمان مشخص آنها را به نتیجه رساند.
نتیجه اخلاقی (!) این شبیه سازی اینکه صبور باشید! نتیجه یک پروژه، شرط لازم برای تعیین سرونوشت شرکت شما است اما شرط کافی نیست! جوجه را آخر پاییز ....!
همین!
منبع:www.dgcatalog.com